مسافرت در سیره نبویدر آیین اسلام سفارشهای زیادی درباره سفر شده و فایدههای زیادی را برای آن آمده است؛ از جمله فواید سفر این است که بدن انسان، صحیح و سالم میشود. یکی از علتهای به دست آوردن سلامتی، آن است که چون مسافر، بسیار حرکت میکند، غذایش زودتر و بهتر تحلیل میرود و سریعتر هضم میشود و این امر، باعث دفع فساد و مرضهای بسیاری میشود. نمونهای که ذکر شد، یکی از منافع مسافرت است. اسلام و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فواید زیاد دیگری را برای آن برشمرده است که انسان میتواند در سفر، این فایدهها و امتیازها را بهدست آورد. [۱]
بحرینی، علی، رساله نزهت، ص۱۶۱، کرمان، سعادت، چاپ اول، بیتا.
۱ - اهمیت سفر در قرآندر بعضی از آیات قرآن، اشارههایی به سفر کردن شده است. خداوند متعال توصیه میکند که به مسافرت بروید تا پند و عبرتی عایدتان شود؛ از جمله: ۱. «افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذّین من قبلهم کانوا هم اشدّ منهم قوّة و آثاراً فی الارض فاخذهم الله بذنوبهم و ما کان لهم من الله واق؛ آیا در زمین سیر و سفر نکردهاند که بنگرند، سرانجام کسانی که پیش از آنان بوده و از ایشان بر روی زمین پرتوانتر و پر اثرتر بودهاند، چگونه بوده است که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت و در برابر خدا محافظی نداشتند.» ۲. «او لم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذّین من قبلهم و کانوا اشدّ منهم قوّة؛ آیا در زمین سیر و سفر نکردند که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان بودهاند و از ایشان نیرومندتر بودهاند، چگونه بوده است؟» ۲ - آداب نبوی در سفرمحقق برای دستیابی به حکم مسائل فقهی و اخلاقی نیازمند اموری همچون عمل و رفتار ائمه معصومین (علیهمالسّلام) است. بنابراین باید دید ایشان و بالاخص پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسافرت چگونه رفتار میکردند. ۱) هنگامی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مسافرت میرفت، یارانش پیشاپیش حضرت میرفتند و او در پی آنها میرفت. ایشان میفرمود: «پشت سرم را برای فرشتگان بگذارید» و خوشش نمیآمد، دیگران پشت سرش حرکت کنند؛ اما دو طرف وی راه میرفتند. ۲) وقتی پیامبر اسلام، راه میرفتند، به این طرف و آن طرف نگاه نمیکردند [۷]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۲۲، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
و گامهایشان را محکم از زمین برمیداشتند. [۹]
هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد، ج۲، ص۱۹۱، بیروت، نشر دارالکتاب العربی، ۱۴۰۲ق.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با وقار گام برمیداشت و قدمهایش کشیده و سریع بود، بدون اینکه شتابی در رفتنش مشاهده شود. راه رفتنش چنان بود که هر کسی میدید، میفهمید که آن حضرت خسته و ناتوان نیست. [۱۰]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۲۲، قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
۳) حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سفر در پنجشنبهها را مستحب اعلام کرد و خود نیز پنجشنبه را برای مسافرت برگزیده بود. ۴) او دوست داشت در سفر بر الاغی سوار شود که فقط پالانی بر آن باشد. [۱۴]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۳قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
۵) امام رضا (علیهالسّلام) میفرماید: «ایشان صبحگاه از منی حرکت میکرد، از راه «ضبّ» میآمد و هنگام برگشتن، از راه میان مشعر و عرفه باز میگشت و همیشه از هر راهی که میرفت، از راه دیگر باز میگشت.» [۱۶]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۳قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
۶) آن بزرگوار در مسافرتها سریع راه میرفت و هرگاه به بیابانی میرسید، بر سرعت خود میافزود. ۷) امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «پیامبر عصایی داشت که ته آن، آهن نوک تیزی بود و بر آن تکیه میکرد. وی در روزهای عید و هنگام سفرها زمانی که در حال نماز خواندن بود آن را جلوی خود قرار میداد تا حریم نمازش باشد.» [۱۹]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۸قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
در حدیثی دیگر فرمود: «تکیه دادن به عصا از اخلاق انبیاست.» [۲۱]
سهروردی، شهاب الدین، عوارف المعارف، ترجمه قاسم انصاری، ص۸۷، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
۸) خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هرگاه در مسافرت در اول شب میخواست بخوابد روی ساق دستش میخوابید و در آخر شب، دست خود را بلند میکرد و سرش را روی کف دست میگذاشت. [۲۲]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۹قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
۹) خاتم انبیا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: «سنت است که صبح زود از منازل حرکت کنند و روز پنجشنبه، مسافرت را آغاز کنند.» [۲۴]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۹قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
وی مسافرت را در آغاز شب خوب نمیدانست؛ ولی سفر در پایان شب را مستحب میشمرد. و فال بد زدن را در سفر، قبول نداشت. وی فرمود: «هرگاه فال بد زدی، حرکت کن و جبران فال بد زدن، توکل بر خداوند نیرومند است.» ۳ - آثار مثبت سفروی با توجه به تاثیر مثبت سفر در شادابی روح و تجدید قوا میفرمود: «مسافرت کنید تا تندرست بمانید» [۲۹]
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا، ترجمه آقا نجفی اصفهانی، ج۲، ص۲۶۵، قم، بکاء، ۱۳۸۵ش.
و «مسافرت کنید که اگر ثروتی به دست نیاورید، اندیشه و تجربه میاندوزید.» [۳۰]
طبرسی، رضی الدین ابی نصر، مکارم الاخلاق، ترجمه ابراهیم میر باقری، ج۱، ص۵۱۳، انتشارات فراهانی.
۴ - بازگشت از سفررسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی از مسافرت برمیگشت، ابتدا به مسجد میرفت، دو رکعت نماز به جای میآورد، سپس به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) سر میزد و آن گاه نزد همسرانش میرفت. [۳۳]
یحیی بن ابراهیم، فتح الباری، ج۸، ص۸۹، عربستان سعودی، نشر دار الهجره، ۱۹۹۶م.
۵ - دعای پیامبر هنگام سفرهنگامی که مؤمنان میخواستند به سفر بروند، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در وداع با آنها میفرمود: «خدای متعال، تقوا را توشه شما کند و خیر را به سوی شما آورد و حاجتتان را برآورد و دین و دنیایتان را برایتان سالم نگه دارد و شما را سالم به من بازگرداند.» [۳۴]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۴قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
امام صادق (علیهالسّلام) با مردی خداحافظی کرد، در حالی که برای او چنین دعا فرمود: «دین و امانت تو را به خدا سپردم و خدای متعال، تقوا را توشه تو کند و هر جا که رو کنی، خیر و خوبی را به سوی تو آورد.» سپس به ایشان رو کرد و فرمود: «این وداع پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با امام علی (علیهالسّلام) بود که در هر زمانی او را به جایی روانه میساخت، انجام میداد.» امیرمؤمنان (علیهالسّلام) فرمود: «پیامبر برای کسی که از مکه برمیگشت، چنین دعا میفرمود: «خدای متعال، اعمال حجت را قبول کند و گناهت را بیامرزد و آنچه که خرج کردهای، به تو بازگرداند.» [۳۷]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۵قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
روزی عدهای که پیاده سفر میکردند، از حضرت خواستند برایشان دعا کند. پیامبر برایشان دعا کرد و سپس فرمود: «بر شما باد به سرعت حرکت کردن، سحرخیزی و ساعتی پیش از طلوع آفتاب به راه افتادن؛ زیرا عمر در شب کوتاه است.» انس بن مالک گفت: «پیامبر به سفر نمیرفت؛ مگر آنکه هنگام حرکت، این دعا را میخواند: بار الها! به یاری تو سفر میروم و به سوی تو توجه میکنم و به رحمت تو چنگ میزنم که تو امید و اطمینان من هستی. بار الها! آنچه که برایم مهم است و آنچه را که من مهم نمیدانم و آنچه که تو به آن داناتری برایم کفایت فرما. بار الها! تقوا را توشه من کن و گناهانم را ببخشای و به هر جا که رو کنم خیر را به من برسان. سپس برای مسافرت خارج میشد.» [۴۰]
طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، ترجمه لطیف راشدی، ص۱۶۷قم، تهذیب، ۱۳۸۵ش.
۶ - مسافرت رفتن با یکدیگراز نظر اسلام، همانگونه که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، مرد نیز حق ندارد بیش از سه روز بدون دلیل غایب شود یا مسافرت کند؛ بلکه هر چهار شبانهروز، باید یک شب در خانه باشد. پس اگر به مسافرتی میرود که بیش از سه روز طول میکشد، باید در صورت امکان، همسر خود را همراه ببرد؛ چنانکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، این کار را هنگام رفتن به جنگها انجام میداد. [۴۲]
چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، ص۶۴، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول.
همانگونه که با قرعه در جنگ خیبر، عایشه و در جنگ بنیمصطلق، عایشه و امسلمه را همراه خود برد. [۴۳]
حلبی، علی بن برهانالدین، سیرة الحلبیه، ج۲، ص۲۹۷، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م.
[۴۴]
حلبی، علی بن برهانالدین، سیرة الحلبیه، ج۲، ص۳۱۴، قاهره، نشر مکتبة التجاریة الکبری، ۱۹۶۲م.
از تنها سفر کردن خوشش نمیآمد و سه نفر بودن را برای مسافرت مناسب میدانست و به علی (علیهالسّلام) میفرمود: «ای علی! به تنهایی مسافرت نرو. همانا شیطان با انسان تنهاست و از دو نفر دورتر» [۴۷]
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد، من لایحضره الفقیه، ابوجعفر محمد، ج۲، ص۲۷۷، مشهد، آستان قدس رضوی، بیتا.
و در حدیثی دیگر فرمود: «حق مسلمان بر مسلمان آن است که هرگاه آهنگ سفر دارد، دوستانش را از مسافرتش آگاه کند و حق او بر دوستانش آن است که وقتی برگشت، به دیدنش بیایند.» [۴۸]
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد، کمالالدین و تمامالنعمه، ترجمه محمدباقر کمرهای، ص۸۸، تهران، اسلامیه، ۱۳۷۸ش.
[۴۹]
شیخ صدوق، ابوجعفر محمد، علل الشرایع، ج۲، ص۴۰۲، المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۶ش.
۷ - همکاری در سفرپیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سفر، همانند دیگران کار میکرد. روزی در سفری به دوستانش فرمود: «گوسفندی را آبپز کنید.» کسی گفت: «من گوسفند را سر میبرم.» دیگری گفت: «من پوستش را میکنم.» فرد سومی گفت: «پختن آن با من.» رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هیزم به عهده من.» دوستان گفتند: «ای رسولخدا! تعداد ما برای کار کافی است.» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «میدانم تعدادتان کافی است؛ اما خوشم نمیآید میان شما فردی متمایز باشم؛ همانا آفریدگار پاکیزه و والا خوش نمیدارد بندهاش را میان دوستانش یک سر و گردن فراتر ببیند.» [۵۰]
صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۶۵، مشهد، آستان قدس رضوی، بیتا.
روزی گروهی به سفر رفتند، وقتی برگشتند به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرض کردند: «ای پیامبر خدا! کسی را برتر از فلانی ندیدیم. روزها روزه میگرفت و چون جایی فرود میآمدیم تا هنگام کوچ به نماز میایستاد.» حضرت پرسید: «پس چه کسی کارهای او را سامان میداد؟» گفتند: «ما.» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «همه شما از وی برترید» و در حدیثی دیگر فرمود: «کسی که مسافر دینداری را یاری کند، آفریدگار، هفتاد و سه اندوه از وی میزداید و او را در این جهان و آن جهان ازاندوه پناه میدهد و غم بزرگش را در روزی که مردمان، نفس در گلویشان حبس میشود، از او برطرف میکند.» ۸ - خشم در سفرروایت شده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرمود: «رنجها همزاد سفرند و انسانها در مسافرت، زمینه عصبانیت دارند؛ بنابراین شش چیز از جوانمردی است: سه تای آن در غیر سفر است و سه تا در مسافرت؛ اما آنهایی که در سفر است: خوراک، توشه بخشیدن، خوش خلقی و شوخی در غیر گناه است.» [۵۴]
صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا، ترجمه آقا نجفی اصفهانی، ج۲، ص۲۶۵، قم، بکاء، ۱۳۸۵ش.
و نیز میفرمود: «سرور افراد در سفر، کسی است که به آنان خدمت میکند.» [۵۵]
حافظ، ابیبکر عبدالله بن محمد، الجهاد، ریاض، انتشارات مکتبۀ الرشد، ۲۰۰۶م، ص۱۷۷.
۹ - سوغات سفراسلام به مردان دستور داده است هرگاه از مسافرتی دور یا نزدیک به خانه وارد میشوند، سوغاتی همراه داشته باشند؛ زیرا همسر و فرزندان را خوشحال میسازد. [۵۶]
چنارانی، محمد علی، رفتار پیامبر در منزل، ص۷۲، مشهد، منتظران ظهور، ۱۳۸۱ش، چاپ اول.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هرگاه مردی به سفر رود، هنگامی که نزد خانوادهاش میآید، باید هدیه و چیز تازه و نیکویی برای آنان بیاورد؛ اگرچه سنگی باشد.» [۵۷]
عاملی، حر، وسائل الشیعه، ترجمه شیخ علی صحت، ج۸، ص۳۳۷، تهران، انتشارات ناس، ۱۳۶۱ش.
منابع: ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و مسافرت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۴/۲۷ ردههای این صفحه : آداب سفر | تفریحات سالم در اسلام | سرگرمی | سیره اخلاقی پیامبر | مسافرت در سیره معصومان
|